رها شو رد خدا

رها شو در خدا

   یادمون باشه ، خودمونیم که این لحظه ی خودمون رو می تونیم ، لحظه ای بکنیم که فراتر از تصور ، شیرین و آرام بخشِ .  زمانی میشه حال ما خوب بشه  که ما فکر نکنیم که باید یکی حتما کنار ما باشه ، یه اتفاقی بیرون ما باشه ، یه موادی باید مصرف کنیم ، یه قرصی رو بخوریم ، یه شرابی رو بخوریم یه غذایی رو بخوریم ، یه چیز بیرونی باشه که ما به حال خوش برسیم . آیا اگر مثلاً یه غذای خوشمزه باشه ما حال کنیم باهاش بدِ؟ نه هیچ بدی ای نداره ، خیلی هم خوبه ، ولی حتی همون غذا خوردن هم اگر بره به اعتیاد بکشه ، یعنی حتما باید من این غذا رو بخورم تا حالم خوب بشه ، حتما باید این قهوه رو بخورم تا حالم خوب بشه ، اون هم نهایتش درد آور میشه ما زمانی می تونیم حقیقتا به حال خوش برسیم که بدون نیاز به هیچ چیز بیرونی ای ، با خودمون بتونیم حال کنیم . یعنی حال خودمون رو ، در حال بتونیم زندگیم کنیم .

   زمانی که ما ، در انتظار یه چیزی نباشیم از بیرون زمانی که کسی اگر اومد ، گفتش که ببخشید منتظرت گذاشتم تو برگردی بگی نه من منتظر نبودم ، تو خلوت خودم دارم با خودم حال می کنم . اگر تو بتونی تو خلوت خودت با حقیقت خودت حال کنی ، اون زمان هست که تو از تمام این من ها درد آور بیدار شدی ، رها شدی از همه ی اونها و هیچ چیزی در بیرون از تو نمی تونه دیگه برای تو درد ایجاد کنه و درون تو هم خالی شده و فقط شدی حقیقت . حقیقت تو قدرتش فراتر از تصورِ . نیست شو در حقیقت حق ، رها شو در خدا ، عشق محض بشو به تمام انسانها و به عشق محض بیدار شو  .

    آگاه شو که تمام اون انسانهایی که اونها هم اسیر ذهن شدند . اونها هم دارن اشتباه می کنن ، وقتی تو تبدیل به عشق محض بشی ، تو فقط بستری از عشق میشی ، تو نور میشی .  وقتی وجودت سرشار از نور میشه ، وقتی تبدیل میشی به خورشیدی که نورانتیش رو از حق میگیره .  هیچ چیز دیگه از بیرون نمی تونه تور و تاریک کنه . تو نور هستی ، نور نیازی به چیزی نداره ، یادت باشه وقتی که تو شعاعی از نور بخدا بشی ، تو فقط می تابی و تابش تو از حقیقت الهیِ توست . شعاع نور با حقیقتِ نور هیچ فاصلهای نداره ، وصلِ به آن . این رو بیدار بشو بهش ، بعد همچون خورشید و همچون باران باش و بتاب و ببار و ببین که چقدر به آرامش میرسی .

فهرست